سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آینه - به تو بانوی شبهای تاریک و روزهای آفتابی ام

اوقات شرعی
جستجو :
[ و از نوف بکالى روایت است که شبى امیر المؤمنین ( ع ) را دیدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود : نوف خفته‏اى یا دیده‏ات باز است ؟ گفتم دیده‏ام باز است . فرمود : ] نوف خوشا آنان که دل از این جهان گسستند و بدان جهان بستند . آنان مردمى‏اند که زمین را گستردنى خود گرفته‏اند و خاک آن را بستر . و آب آن را طیب . قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان . چون مسیح دنیا را از خود دور ساخته‏اند و نگاهى بدان نینداخته . نوف داود ( ع ) در چنین ساعت از شب برون شد و گفت این ساعتى است که بنده‏اى در آن دعا نکند جز که از او پذیرفته شود ، مگر آن که باج ستاند ، یا گزارش کار مردمان را به حاکم رساند ، یا خدمتگزار داروغه باشد ، یا عرطبه طنبور نوازد ، یا دارنده کوبه باشد و آن طبل است . [ و گفته‏اند عرطبه ، طبل است و کوبه ، طنبور . ] [نهج البلاغه]

:: ParsiBlog ::KhazoKhil ::

منو? اصل?

 RSS 
خانه
شناسنامه
پست الکترونیک
ورود به بخش مدیریت


بازدید امروز: 3
کل بازدیدها: 58984

لوگوی وبلاگ
خبرنامه
طراح قالب

طراح : پا?ون

موضوعات وبلاگ

آرش?و

بهار 1385
زمستان 1384

دوستان

وضع?ت در ?اهو

یــــاهـو

آینه

للحق

 

 

                                  

                                   

سلام بانو          

 

دیروز رفته بودم پیش یکی از آینه هایت ...

چقدر خوب است که تو این آینه ها را اینجا گذاشته ای که وقتی دلمان برایت تنگ می شود نگاهی به آنها بیندازیم ...

این که می گویم رفتیم پیش آینه ات به همین راحتی که می گویم نیست ها .. خودت که می دانی

این آینه های تو هم مثل خودت ناز دارند ...

چقدر نازش را کشیدم تا راهم داد .. که فقط یک نظر ...

ممنونم بانو که اجازه دادی .. تا تو اجازه ندهی که نمی شود .. ممنونم

 

کمی دلم آرام شد... اما عاشق تر شدم ...

بد جوری دلم می خواهد بروم همه ی آینه هایت را ببینم ..

نمی دانی چقدر هوس یکی از آن خوب تر هایش را کرده ام...حاضرم همه چیزم را بدهم تا فقط یک نظر .. فقط یک نظر نگاهش کنم...

به هر که می گویم می گوید نه ... خطر ناک است ... خب چه می شود کرد گاهی تو آینه ها یت را جاهای دور و خطرناک گذاشته ای ... اما من چه کنم؟ دل من چه کند؟

بانو ... همه می دانند که ایمان دیوانه است .. پس نمی توانند جلویم را بگیرند ... می دانم که آن آینه ی زیبایت را هم خواهم دید فقط به شرط آنکه تو بخواهی .. می دانم بانو ... تا تو نخواهی اصلا هیچ چیز نمی شود ... تا تو اجازه ندهی آنها هم چیزی به من نشان نمی دهند ..

 

 

 

بانو .... دلم خیلی برایت تنگ شده ... هی می خواهم دلم را خوش کنم به همین نشانه ها ... اما دل بیچاره ی من ..صدایش هم که در نیاید .. خودت که می دانی چه می کشد ...

بانو  دلتنگم .... نگاهی ...

 

 

یا علی مددی



ایمان(شنبه 85/2/23 7:24 عصر )

دیدگاه‌های دیگران ()

Copyright © 2006-KhazoKhil.Com All Right Reserved