سلام
چه شبي بود آن شب
هنگامي كه از پشت پنجره خيال
چشم در چشمانت دوخته بودم
و دل
به آبي زيباي درياي گيسوانت سپرده بودم
و من به سوي تو آمدم
در آن شب پر ستاره
نزديك
نزديكتر
ديگر چيزي به طلوع روشنايي وصلت نمانده بود
اما ناگهان ...
چيزي كه برات نوشتم اولين دستنوشته من بود كه برميگرده به 12 سال پيش.
پيرو و پايدار باشي دوست من